قیام مازیار و بابک خرم دین: نهضت سرخ علم های مازندران
نویسنده:
ناصر نجمی
امتیاز دهید
کتاب " قیام مازیار و بابک خرمدین ؛ نهضت سرخعلمهای مازندران " به قلم "ناصر نجمی" به بررسی نهضتهای سرخجامگان و مازیار میپردازد.
کتاب قیام مازیار و بابک خرمدین ؛ نهضت سرخعلمهای مازندران با دقت بینظیر و با استناد به کتب دست اول، دو قیام مازیار در مازندران و بابک خرمدین در آذربایجان میپردازد. این دو قیام به شکل عجیبی با هم عجین شده و به هم پیوسته میباشد. آغاز به قدرت رسیدن مازیار، نیرنگهای او برای فریب خلیفه و اتحاد مخفیانهاش با بابک خرمدین ، سلسله جنگها و نهایتا خیانت به بابک خرمدین و مازیار و دستگیری هر دو کشته شدن فجیع آنها به دست خلیفه عباسی، از بخشهای مورد بررسی این کتاب است.
بیشتر
کتاب قیام مازیار و بابک خرمدین ؛ نهضت سرخعلمهای مازندران با دقت بینظیر و با استناد به کتب دست اول، دو قیام مازیار در مازندران و بابک خرمدین در آذربایجان میپردازد. این دو قیام به شکل عجیبی با هم عجین شده و به هم پیوسته میباشد. آغاز به قدرت رسیدن مازیار، نیرنگهای او برای فریب خلیفه و اتحاد مخفیانهاش با بابک خرمدین ، سلسله جنگها و نهایتا خیانت به بابک خرمدین و مازیار و دستگیری هر دو کشته شدن فجیع آنها به دست خلیفه عباسی، از بخشهای مورد بررسی این کتاب است.
آپلود شده توسط:
ramin12345
1389/10/08
دیدگاههای کتاب الکترونیکی قیام مازیار و بابک خرم دین: نهضت سرخ علم های مازندران
مطالعهی کتاب حاضر ضروری مینماید
🔹نارضایتی مردم ایران از حکومت امویان و عمال و والیان بیدادگر آن، زمینه ساز شورش های بزرگی در سده های نخست هجری شد، که پس از روی کار آمدن خلافت عباسیان، در بخش هایس از ایران شامل مازندران، ری، آذربایجان، اران و ارمنستان، ادامه یافت. بزرگترین آن شورشها که بیش از بیست سال طول کشید، خیزش بابک، سردار بزرگ و برخاسته از بین توده مردم بود. بابک در سال ۲۰۰ هجری به نام خرم دینان در ادامه خیزش سهرک مزدکی به پا خاست (دو قرن سکوت، زرینکوب ۲۵۳۶ / ص۴-۱۹۳)؛ در کتاب البداء والتاریخ که مأخوذ از کتاب اخبار بابک است آمده است، که جاویدان بن سُهْرَک، یا شَهْرک (در التنبیه والاشراف) رییس جاویدانیه (از خرمیان) در مسیر بازگشت از زنجان در ده بلال آباد در منزل مادر بابک توقف میکند. به سبب کاردانی بابک، جاویدان از بابک خوشش می آید و با اجازه مادرش، او را همراه خود می برد و او را سرپرست اموال و املاک خود سازد. مدتی پس از آن که بابک در خدمت جاویدان به سر می برد، جاویدان بر اثر زخمی از دنیا میرود. در این کتاب نقل شده است که همسر جاویدان به سبب علاقه ای که به بابک داشت به پیروان جاویدان اعلام میکند که روح جاویدان در بابک حلول یافته است و او می باید جانشین جاویدان باشد. با کمک زن جاویدان، بابک طی تشریفاتی جانشین جاویدان و پیشوای خرمیان میشود و بابک نیز آن زن را به همسری خود در می آورد.
🔹بابک، همزمان با خلافت مامون، خلیفه عباسی، در شمال آرتاویل (اردبیل کنونی) علیه عباسیان قیام کرد. او با همسایگان ارمنی خود متحد گردید و توانست حمایت امپراتور بیزانس تئوفیلوس را به دست آورد. هدف نهایی بابک اتحاد مجدد ایران و رهایی ایران از قید خلفای عباسی بود. بابک پیرو آیینی بود که آمیخته ای از آیین زرتشتی و مزدکی بود. او و پیروان او معتقد بودند که ابومسلم نمرده است و او منجی است که روزی دوباره بازخواهد گشت و عدالت را در جهان برقرار خواهد کرد. قیام بابک بیش از بیست سال طول کشید. ۲۲ سال جنگهای نامنظم بابک علیه حکومت ستمگر عباسی، موجب شد بنی عباس شش بار والی عرب آذربایجان را تغییر دهد. بابک زمانی شکست خورد که متحد پیشین او افشین به او خیانت کرد... در سال ۲۲۰ هجری، حیدربن کاووس مشهور به افشین، او را از راه نیرنگ دستگیر کرد و به نزد معتصم، خلیفه وقت عباسی فرستاد. به نقل از طبری آمده است که او را در تاریخ پنجشنبه سوم صفر سال ۲۲۳ در سامرا به طرز دلخراشی کشتند.(بابک خرمدین، نفیسی ۱۳۴۸/ ص۱۴۱)
🔹پس از دستگیری، او را به بغداد برده و رختی تحقیر آمیز بر تنش کرده و بر پیل نشانده و در شهر بگردانیدند. امپراتوری عباسی، از این که بابک را دستگیر کردند، در پوست خود نمیگنجیدند. خلیفه برای خوار کردن بابک، فرمان داد، او را سوار فیل و برادرش "عبدالله" را سوار شتر کنند و در شهر بچرخانند. گویند: خلیفه دستور داد تا بابک را زنده، مثله کنند. بابک در بین چهارم تا هفتم ژانویه سال۸۳۸ میلادی (۱۵ تا ۱۷ دی ۲۱۶ هجری خورشیدی)، به دستور معتصم بالله کشته شد... ابتدا دست و پای وی را به تدریج قطع کردند. معتصم، به دژخیم فرمان داد تا دو دست و پای بابک را قطع نماید و سپس او را گردن زند(نهضت شعوبیه، ممتحن، ص۳۰۲ و تاریخ ده هزارساله ایران، رضایی، جلد دوم، ص۲۴۱).
🔹مطابق با تواریخ از جمله خواجه نظام الملک طوسی در کتاب سیاست نامه، بابک در حین اجرای سیاست و قطع شدن اعضای بدن بردباری بسیار پیشه نمود و مینویسند که:
"... در هنگامی که دست اول بابک را میبریدند، بابک صورتش را با دست دیگرش به خون آلوده میکرد. خلیفه معتصم بالله پرسید:
" ای سگ! ای زندیق! این چه کار بود که تو کردی؟ "
- بابک گفت: " من روی خویشتن از خون سرخ کردم تا چون خون از تنم بیرون شود، نگویند که رویش از ترس زرد شد...".(تاریخ ده هزارساله ایران، عبدالعظیم رضایی، جلد دوم، ص۲۴۱ و نهضت شعوبیه، حسنعلی ممتحن، ص۳۰۲)
🔹پس از این بود که جنازه مثله شده بابک را در شهر سامرا بر سر دار کشیدند و سرش را همراه عبدالله به بغداد فرستادند. "اسحاق بن ابراهیم"، فرمانروای بغداد در مورد برادر بابک همان کاری را کرد که خلیفه انجام داده بود. بر طبق بعضی منابع سر او را بعدا برای نمایش در شهرهای دیگر و خراسان گرداندند. بابک در همان محلی به دار آویخته شد که سالها بعد دیگر قیام کننده ضد عباسی، مازیار، شاهزاده مازندرانی، با خیانت برادرش کوهیار دستگیر و در سال ۲۲۴ هجری قمری به دستور خلیفه عباسی به دار آویخته شد.
در من هست
مهراس از خون یارانت ، زرد مشو
پنجه در خون زن و بر چهره بکش
مثل بابک باش
نه
سرخ تر ، سرخ تر از بابک باش
دشمن
گرچه خون می ریزد
ولی از جوشش خون می ترسد
مثل خون باش
بجوش
شهر باید یکسر
بابکستان بگردد
تا که دشمن در خون غرق شود
وین خراب آباد
از جغد شود پاک و
گلستان گردد
خسرو گلسرخی
تو سایتتون قرار دادین .